شبی کان سرو سیم اندام از محتشم کاشانی غزل 413

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

شبی کان سرو سیم اندام را درخواب می‌دیدم

1 شبی کان سرو سیم اندام را درخواب می‌دیدم تن خود را عیان از رعشه چون سیماب می‌دیدم

2 در آن تاریکی شب از فروغ ماه روی او ز روزن رفته بیرون شعله مهتاب می‌دیدم

3 نمی‌دیدم تنش را از لطافت لیک روی خود در آن آئینه چون برگ خزان در آب می‌دیدم

4 چه تابان کوکبی بود آن چراغ چشم بیداران که شمع ماه را در جنب او بی تاب می‌دیدم

5 همانا آب حیوان بود جسم نازنین او که باغ حسن را از وی طراوت یاب می‌دیدم

6 تن سیمین او تا بود غلطان در کنار من کنار خویشتن را پر ز سیم ناب می‌دیدم

7 در درج سخن را محتشم زین بیشتر مگشا که یار این است گفتن آن چه من در خواب می‌دیدم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر