یک شبی میگفت یحیی از عطار نیشابوری مصیبت نامه 5

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

یک شبی میگفت یحیی ابن المعاد

1 یک شبی میگفت یحیی ابن المعاد گر مرا بخشند دوزخ در معاد

2 هیچ عاشق را نسوزم تا ابد زانکه صد ره سوختست او از احد

3 هر که او یکبار نه صد بار سوخت چون توان از بهر او‌آتش فروخت

4 سایلی گفتش اگر کار اوفتد عاشقی را جرم بسیار اوفتد

5 سوزیش یانه چو باشد جرم کار گفت نه کان جرم نبود اختیار

6 کار عاشق اضطراری اوفتد زان ز فرط دوستداری اوفتد

7 هیچ عاشق را ملامت روی نیست سوختن او را قیامت روی نیست

8 نیست رنج زیرکان در هیچ حال سخت تر از صبر کردن بر محال

9 لیک عاشق کز محالی دم زند گرمی او عالمی بر هم زند

10 گرمحالی گوید او واجب بود ور حجابی افتدش حاجب بود

عکس نوشته
کامنت
comment