-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک صبح ببام آی و ز رخ پرده برانداز آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
2 زه شد چو کمان تو پی کشتن مردم گوزه ز کمان اجل ایام برانداز
3 بربند به شاهی کمر و طوق غلامی در گردن صد خسرو زرین کمر انداز
4 بهر دل مشتاق مکش تیر ز ترکش نخجیر چنین را به خدنگ دگر انداز
5 دی داشتم ای صید فکن طاقت ازین بیش امروز خدنگ نظر آهستهتر انداز
6 در گفتن راز آن چه زبان محرم آن نیست بر گردن آمد شد و پیک نظر انداز
7 ای زینت بالین رقیبان شده عمری بر من که ز هم میگذرم یک نظر انداز
8 تا غیر بمیرد ز شعف یک شبم از وی پنهان کن و در شهر توهم خبر انداز
9 در بحر هوس کشتی ما محتشم از عشق تا غرق نگردیده تو خود را به در انداز