1 یکی نصیحت آزادگان ز جان بپذیر که از طریقهٔ آزادگی نمانی باز
2 اگر توانگر گشتی ز عجب دست بکش وگر فقیر شدی بر زمانه سر بفراز
3 که نیست در بر آزادگان بتر چیزی به روزگار، ز عجب غنا و ذل نیاز
1 ای محمدخان به دژبانی فتادی، نوش جانت ابروی تازه را از دست دادی نوش جانت
2 در حضور پهلوی اردنگ خوردی، مزد شستت هی کتک خوردی و هی بالا نهادی، نوش جانت
1 به سر بنهاد احمدشاه دیهیم کیانی را ببین با تاج کیکاوس، کیکاوس ثانی را
2 الا ای کاوه خنجرکش، سوی ضحاک لشکرکش فریدون است هان برکش ، درفش کاویانی را
1 ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب
2 مرداد ماه باغ به بار است گونه گون از بسد و زبرجد و لولوی دیریاب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به