1 یک دست به مصحف و دگر دست به جام گه نزد حلال مانده گه نزد حرام
2 ماییم درین عالم ناپخته خام نه کافر مطلق نه مسلمان تمام
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
1 می درفگن به جام که مست شبانهایم ما را سهگانه ده که درین ره یگانهایم
2 زان جام آبگینه به رغم زمانه زود آبی بده که تشنه به خون زمانهایم