روزی پسری با پدر خویش از انوری ابیوردی مقطع 259

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

روزی پسری با پدر خویش چنین گفت

1 روزی پسری با پدر خویش چنین گفت کان مردک بازاری از آن زرق چه جوید

2 گفتا چه تفحص کنی احوال گروهی کز گند طمعشان سگ صیاد نبوید

3 عاقل به چنان طایفهٔ دون نگراید مردم به سوی مزبله و جیفه نپوید

4 بازار یکی مزرعهٔ تخم فسادست زان تخم در آن خاک چه پاشی که چه روید

5 امید مکن راستی از پشت بنفشه تا روی تو چون لاله به خونابه نشوید

6 قولی نبود راست‌تر از قول شهادت زان در همه بازار یکی راست نگوید

عکس نوشته
کامنت
comment