1 یک جوهر روشن است جان من و تو آگه نشود کس ز نهان من و تو
2 ای دوست میان من و تو فرقی نیست حیفیم من و تو در میان من و تو
1 مکن ای دوست ملامت من سودایی را که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را
2 صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم اتفاقی نبود عشق و شکیبایی را
1 ترکم زمی مغانه سرمست میآمد و عقل رفته از دست
2 مخمور ز باده چشم جادو شوریده ز باد زلف چون شست
1 چشم مستانه تو آفت هشیاران است فتنه و عربده او همه با یاران است
2 سر بوسیدن پای تو نه تنها ماراست این خیالیست که اندر سر بسیاران است