-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همین که از برم آن سرو نازنین برخاست ز اندرون دلم آه آتشین برخاست
2 ز هر کجا که به جای دگر به طالع سعد نزول کرد قیامت از آن زمین برخاست
3 نمود از طرف برقع آفتاب جمال ز عاشقان جهان الغیاث ازین برخاست
4 به راستی که اگر چه نشسته در جان است به قامت از چمن باغ دل چنین برخاست
5 به رغم اگر چه رقیبش نشسته هم پهلوست ولی چه چاره که از خار انگبین برخاست
6 چه قادرست به تاراج جان و غارت دل به ترک تاز چو یاغی که از کمین برخاست
7 هزار دل به در افتد چو زلف بفشاند ز نیفه ها که از آن نافه های چین برخاست
8 به هر لطیفه که پیوست در محاسن او ز بام سدره به تحسینم آفرین برخاست
9 زمانه در پی آزار من چنان که هلیل به کینه در طلب هرمز حزین برخاست
10 نزاریا مخور اندیشه کاین همه شر و شور به روزگار تو از رای خرده بین برخاست