-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر راهِ توام روز و شب آخر کویی پیش تر زآن که رسد جان به لب آخر کویی
2 خود نگویی که مرا همْنفسی بود برفت همْدمت را نفسی واطلب آخر کویی
3 دوستان را نپسندند به دشمنکامی خود ز من باز مکن بی سبب آخر کویی
4 چنگ برگیر و بیا کز اثر زاری من زهره در سوک نشست از طرب آخر کویی
5 ظن نبردم که شکیبت بود از من چندین همه دم بوده ای ای بُلعجب آخر کویی
6 یا وفا یا ملکی پیشِ نزاری بفرست ورنه برخیز و بیا بر عقب آخر کویی