- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای روی دلربای تو باغ و بهار حسن وی خط مشکبار تو نقش و نگار حسن
2 در باغ حسن تا گل خود روی تو شکفت از دل برون نمیرودم خار خار حسن
3 در کارگاه صنع که تعیین کارها کردند و شد حواله بروی تو کار حسن
4 هستند بیقرار چو زلف تو عالمی تا دیده دید در خم زلفت قرار حسن
5 گر ماه عارضت بگشاید ز رخ نقاب دیار کس نشان ندهد در دیار حسن
6 یوسف برفت و حسن ازین کهنه دیر برد تو آمدی و شد ز تو نو روزگار حسن
7 ابن یمین و چشم تو هرگز نمیشوند خالی دمی ز مستی عشق و خمار حسن