بر سینه خود یار نهد سینه از مشتاق اصفهانی غزل 30

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

بر سینه خود یار نهد سینه ما را

1 بر سینه خود یار نهد سینه ما را تا تازه کند حسرت دیرینه ما را

2 در کسوت فقریم تن آسوده سزد فخر بر جامه زر خرقه پشمینه ما را

3 زان سینه که باشد تهی از کینه اغیار ظلم است که بیرون نکنی کینه ما را

4 خون در دل ما نیست که این چشم گهربار پرداخته از بهر تو گنجینه ما را

5 در مکتب عشقت که از او کس نشد آزاد گو صبح نباشد شب آدینه ما را

6 زین بیش مشو هم نفس غیر و ز غیرت هر لحظه مکن نو غم دیرینه ما را

7 مشتاق سرشگت نبرد از دل ما زنگ بیفایده صیقل مزن آئینه ما را

عکس نوشته
کامنت
comment