- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی تو به نقشهای محکم بنمود جمال خود بعالم
2 آخر بکمال حسن خود را آورد عیان به نقش آدم
3 هرلحظه بجلوه نماید حسن رخ تو بچشم محرم
4 حسن تو گرفت جمله آفاق شد ملک جهان ترا مسلم
5 خورشید رخت چو گشت تابان شد محو فنا جهان بیکدم
6 چشمت بکرشمه می رباید جان و دل عاشقان دمادم
7 در آینه روی خود عیان دید آورد بخویش عشق محکم
8 بازد همه روزه عشق با خود خود بود بخویش یار و همدم
9 آوازه ز عاشق و ز معشوق انداخت بکاینات هر دم
10 کس نیست درین میان بجز یار محبوب و محبت و محب هم
11 زان دم که جمال دوست دیدیم شادیم اسیریا و بی غم