روی تو آفتاب را ماند از جامی غزل 374

روی تو آفتاب را ماند

1 روی تو آفتاب را ماند لعل تو شهد ناب را ماند

2 چون گشادی دهان به خنده لبت درج در خوشاب را ماند

3 نرگس تو ز خواب نیمه شده نرگس نیم خواب را ماند

4 پاره پاره دلم بر آتش شوق پاره های کباب را ماند

5 پیش لب تشنگان راه طلب وعده هایت سراب را ماند

6 شد گلستان کتاب لطف و رخت زان کتاب انتخاب را ماند

7 خط بر آن لب خوش است و گرد ذقن رقم ناصواب را ماند

8 نقد عشق تو و دل ویران گنج و کنج خراب را ماند

9 نظم پروین چه روشن است و بلند شعر جامی جواب را ماند

عکس نوشته
کامنت
comment