روی تو به جز آینه دیدن که از کمال خجندی غزل 429

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

روی تو به جز آینه دیدن که تواند

1 روی تو به جز آینه دیدن که تواند زلف تو به جز شانه کشیدن که تواند

2 قند دهنت شربت خاصی که ز لب سخت دیدن نتوان خاصه چشیدن که تواند

3 چندانکه نوئی آرزوی جان عزیزان با آروزی خویش رسیدن که تواند

4 در زیر لب از بیم رقیب تو بر آن روی ما فاتحه خواندیم دمیدن که تواند

5 مشاطه دلی داشت چو پولاد به سختی ورنه ز چنان زلف بریدن که تواند

6 چون نیست کمال از سخنان تو گزین تر کس را به سخن بر تو گزیدن که تواند

7 آنجا که بخوانند بلند این سخنان را دیگر سخن پست شنیدن که تواند

عکس نوشته
کامنت
comment