بر باد فنا تا ندهی گرد از وحدت کرمانشاهی غزل 6

وحدت کرمانشاهی

آثار وحدت کرمانشاهی

وحدت کرمانشاهی

بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را

1 بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را هرگز نتوان دید جمال احدی را

2 با خود نظری داشت که بر لوح قلم زد کلک ازلی نقش جمال ابدی را

3 جان‌ها فلکی گردد، اگر این تن خاکی بیرون کند از خود صفت دیو و ددی را

4 در رقص درآید فلک از زمزمه عشق چونان که شتر بشنود آهنگ هدی را

5 ما از کتب عشق نخواندیم و ندیدیم جز درس و خط بیخودی و بی‌خردی را

6 یا بوسه مزن بر لب مینای محبت یا در خم توحید فکن نیک و بدی را

7 گل بزمگه خسروی آراست چو بشنید از مرغ سحر زمزمه باربدی را

8 درویش به صد افسر شاهی نفروشد یک موی از این کهنه کلاه نمدی را

9 یا رب به که این نکته توان گفت که وحدت در کوی صنم یافته راه صمدی را

عکس نوشته
کامنت
comment