- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر راه طلب بافت گدانی گهری یعنی از اهل دلی بیسرو پائی نظری
2 دی رسید از حرم وصل خطابیم بگوش حلقه ای گر بزنی بر تو گشایند دری
3 دل که بر وی گذری می کند اندیشه غیر نه دل است آه به حقیقت که بود رهگذری
4 دیده و دل دو حریمند که در هر دو حریم جز خیال رخ او بار نیابد دگری
5 بی عنایت بسوی دوست قدم تا ننهی که بجانی نرسی جز به چنین راهبری
6 یارب آن جان که جهان گمشده اوست کجاست که ازو نی خبری بافت کسی نی اثری
7 با خبر نیست ازو میچکس الآ چو کمال بیخودی دل شده ای از دو جهان بیخبری