بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط از جامی غزل 516

بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط

1 بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط بس طرفه کاتبی که نویسد بر آب خط

2 در خط شد آفتاب ز روی تو تا کشید از مشک گرد دایره آفتاب خط

3 باشد دهان تنگ تو از هیچ نقطه ای وان لب به گرد نقطه ز لعل مذاب خط

4 سینه کنم چو غیر تو بندد به سینه نقش آری کشند بر ورق ناصواب خط

5 چون بوسه ها شمرده دهی، از خراش تیغ می کش به سینه ام پی ضبط حساب خط

6 از دل نبرد حرف غمت وعده های وصل شسته نشد ز لوح به موج سراب خط

7 جامی به یاد آن لب و خط خون دیده ریخت آن دم که دید بر لب جام شراب خط

عکس نوشته
کامنت
comment