جامی

جامی

جامی
جامی

بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ از جامی غزل 80

غزل 80 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ

1 بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ مشکین طناب بر ورق یاسمن مپیچ

2 زخمم زدی هزار ز یک نکته، ای رقیب مانند مار این همه بر خویشتن مپیچ

3 بر تن شهید عشق تو را خونْ لباس بس چون مردهٔ فسرده‌اش اندر کفن مپیچ

4 خواهم که سر نهی به کنارم به وقت خواب امشب، خدای را، که سر از حکم من مپیچ

5 باشد دلا فسانهٔ آن زلف بس دراز طوماروار در صفتش بر سخن مپیچ

6 بویش به هر مشام دریغ آید ای نسیم مگْذر بر آن قبا و در آن پیرهن مپیچ

7 جامی! تو را کمال بس است این طریقِ خاص در طورِ شعرِ خسرو و نظم حَسَن مپیچ

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ

شاعر شعر بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ چه کسی است ؟

شاعر شعر بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ جامی می باشد.

شعر بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ چیست ؟

قالب شعر بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ غزل است

مضمون اصلی شعر بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.