- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ مشکین طناب بر ورق یاسمن مپیچ
2 زخمم زدی هزار ز یک نکته، ای رقیب مانند مار این همه بر خویشتن مپیچ
3 بر تن شهید عشق تو را خونْ لباس بس چون مردهٔ فسردهاش اندر کفن مپیچ
4 خواهم که سر نهی به کنارم به وقت خواب امشب، خدای را، که سر از حکم من مپیچ
5 باشد دلا فسانهٔ آن زلف بس دراز طوماروار در صفتش بر سخن مپیچ
6 بویش به هر مشام دریغ آید ای نسیم مگْذر بر آن قبا و در آن پیرهن مپیچ
7 جامی! تو را کمال بس است این طریقِ خاص در طورِ شعرِ خسرو و نظم حَسَن مپیچ