1 بر ره مکر و حسد مپوی ازیراک هر که به راه حسد رود بتر آید
2 چون به حسد، بنگری به خوان کسان بر لقمهٔ یارت به چشم خوبتر آید
1 چونکه نکو ننگری جهان چون شد؟ خیر و صلاح از جهان جهان چون شد؟
2 هیچ دگرگون نشد جهان جهان سیرت خلق جهان دگرگون شد
1 نبینی بر درخت این جهان بار مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار
2 درخت این جهان را سوی دانا خردمند است بار و بیخرد خار
1 یکی بیجان و بیتن ابلق اسپی کو نفرساید به کوه و دشت و دریا بر همی تازد که ناساید
2 سواران گر بفرسایند اسپان را به رنج اندر یکی اسپی است این کو مر سواران را بفرساید