- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای روی دردمندان بر خاک آستانت از آب و خاک زآن سو غوغای عاشقانت
2 عرشآشیان همائی ما جمله سایه تو با این صفت چه دانند این مشت استخوانت
3 ذرات کون یک یک در ممکنات عالم جستند و یافت برتر از کون و از مکانت
4 غیرت به پست و بالا پنهان نبود و پیدا غیرت ندانم از چه میداشتی نهانت
5 زین پیش عقل و دانش دادی ز خود نشانم گم کردهام نشانها تا یافتم نشانت
6 در بر رخم چه بندی چون رفتهام به بامت روی از چه بازپوشی چون دیدهام عیانت
7 درّی ز کنز مخفی دارد کمال با خود گر گوش داری این درد آید به گوش جانت
8 دی میشدی خرامان چون سرو و عقل میگفت خوش میروی به تنها تنها فدای جانت