1 از یک طرف آشنا و غیری داری وز سوی دگر، کعبه و دیری داری
2 هر گاه درین دشت تماشاگاهی ست خوش باشد اگر دماغ سیری داری
1 ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود لاله را داغ تو تعویذ تن خون آلود
2 اختران بر فلک از گریه ی من رنگینند همچو دندان به درون دهن خون آلود
1 ای تازه رو، ز زخم خدنگ تو داغ ما از روغن کمان تو روشن چراغ ما
2 با نکهت تو صحبت ما درگرفته است ای کاش بوی گل نخورد بر دماغ ما
1 تجلی بر نمی تابی، ز بی تابی چه سود اینجا که موسی هم تمنا کرد و خود را آزمود اینجا
2 درین مجلس چه طرفی کس ز عشرت می تواند بست که در پیمانه می شور است از چشم حسود اینجا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به