- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر بلبل آنچه از ستم باغبان گذشت کی از جفای خار و ز جور خزان گذشت
2 گامی نرفته خار جفا دامنم گرفت پنداشتم کز آن سر کو میتوان گذشت
3 پایم نه بسته کس ولی از بیم پاسبان نتوانم از حوالی آن آستان گذشت
4 داغم که ماند حسرت پیکان او بدل تیرش ازین چه غم که مر از استخوان گذشت
5 صیاد بستن پروبالش چه لازمست مرغی که در هوای قفس ز آشیان گذشت
6 بگذشت از زمانه بمشتاق ناتوان در پیری آنچه از ستم آن جوان گذشت