جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

در شب هجران که یادت طاقت از جویای تبریزی غزل 467

غزل 467 ام از 1266 غزلیات

در شب هجران که یادت طاقت از من می برد

1 در شب هجران که یادت طاقت از من می برد اشک پیغ ام گریبان را بدامن می برد

2 قسمت هر کس بقدر رتبهٔ او می رسد کوه فیض نوبهاران را به دامن می برد

3 ترک من سرخانهٔ نازش بلند افتاده است پنجهٔ خورشید زان مژگان پرفن می برد

4 زینتی چون عیب پوشی نیست اهل دید را سرمه از تاریکی شب چشم روزن می برد

5 سینه گلزار است تا باقی است درد عشق یار کز گداز دل چراغ داغ روغن می برد

6 در خمار از عارضش تا رنگ در پرواز شد باد نوروزی پی سامان گلشن می برد

7 نیست جویا غیر عزلت سنج کنج نیستی گر کسی رخت سلامت را به مامن می برد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در شب هجران که یادت طاقت از من می برد

شاعر شعر در شب هجران که یادت طاقت از من می برد چه کسی است ؟

شاعر شعر در شب هجران که یادت طاقت از من می برد جویای تبریزی می باشد.

شعر در شب هجران که یادت طاقت از من می برد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر در شب هجران که یادت طاقت از من می برد چیست ؟

قالب شعر در شب هجران که یادت طاقت از من می برد غزل است

مضمون اصلی شعر در شب هجران که یادت طاقت از من می برد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر