1 بر بی نیاز قابل نبود نماز عاشق مگر اینکه قبله باشد بت دلنواز عاشق
2 نه بمسجد است و محراب نماز عشقبازان بخم دوابروی دوست بود نماز عاشق
3 همه روی در حجیزند پی عبادت اما سر کوی یار باشد بجهان حجاز عاشق
4 زجهان به بینیازی بزنند دم حریفان که برای ناز معشوق بود نیاز عاشق
5 نکنی زغیر شکوه رخ زرد و اشگ گلگون فکند زپرده بیرون همه روزه راز عاشق
6 بده آن شراب ساقی که هوس زداید از دل بحقیقتی رسانی تو گر مجاز عاشق
7 تو که دست کردگاری گرهی زکار بگشا نبود بجز تو در دهر چو کارساز عاشق
دیدگاهها **