ای زده بر خط مشکین بر از آشفتهٔ شیرازی غزل 808

1 ای زده بر خط مشکین بر گل سوری رقم کوفته از عنبر سارا بفرق مه علم

2 عنبر تر پروری در آتش اینت معجزه معجزه دیگر نمک از قندی ریزد دمبدم

3 دست موسی داری و پیچیده اژدر ساحری سحر تو با معجز موسی زند پهلو بهم

4 زلف تو مجنون و سرگردان بگرد عارضت چشم تو لیلا و مژگان گرد او همچون حشم

5 سوره و الشمس و واللیلی بقرآن خوانده ای بر رخ و زلف تو ایزد میخورد آنجا قسم

6 ماه تامت خواندم این تشبیه ناقص بوده است نور تو هر روزه بیش وضو او هر لحظه کم

7 عاشق افروخته رخسار و خندان کس ندید خشک لب بایست عاشق چهره کاهی دیده ام

8 آفتاب حشر اگر تابد برون از اعتدال سایه زلفت مبادا از سر آشفته کم

9 داور دنیا و دینی ساقی حوض رسول راست کردی دین احمد را تو از آن تیغ خم

10 هم عرب را میری و هم ترک دیلم را ظهیر رحمتی ای پادشه بر این ثناخوان عجم