جامی

جامی

جامی
جامی

بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را از جامی غزل 10

غزل 10 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را

1 بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را چون شب سیاه کردی روز سفید ما را

2 بویت به هر مشامی حیف است اگر توانم سوی تو ره ببندم آمد شد صبا را

3 بعد از هجوم هجران بی دولت وصالت باز آمدن چه امکان صبر گریز پا را

4 از لعل تو ز چشمم شد خون دل روانه بس رازها که گردد از باده آشکارا

5 دارد رقیب با من دندان زنی به کویت با هم نزاع دیرین باشد سگ و گدا را

6 باشد بنای دولت بر همت گدایان اینست بر کتابه ایوان پادشا را

7 با صحبت که گیرم انس اینچنین که عشقت بیگانه ساخت با من یاران آشنا را

8 فریاد ازان معلم کآموخت در دبستان تاراج دین پیران طفلان دلربا را

9 جامی ز سفله طبعان کم شد صفای حالت کردی سفال تیره جام جهان نما را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را

شاعر شعر بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را چه کسی است ؟

شاعر شعر بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را جامی می باشد.

شعر بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را چیست ؟

قالب شعر بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را غزل است

مضمون اصلی شعر بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر