1 بر اوج فلک دوش چو خورشید بگشت بر من ز فراق یار دانی چه گذشت
2 گردون ستمکاره بتیغ خورشید خون دل من ریخت درین نیلی طشت
1 شاه جهان چو پای فرا پیش صف نهاد دشمن برای تیر وی از جان هدف نهاد
2 دارای دین طغایتمور خان که بر دلش ایزد بروز کین رقم لاتخف نهاد
1 امیری کو سزای گاه باشد محمد بیک ارغونشاه باشد
2 جهانداری که از اورنگ شاهی چو بر گردون گردان ماه باشد