جامی

جامی

جامی
جامی

بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد از جامی غزل 126

غزل 126 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد زان گل راحت دمد چون از کف یاری رسد

2 چون به سیلی رانیم خواهم که دارم دیده پیش لیک ترسم کز مژه بر دستت آزاری رسد

3 برکسم نبود حسد جز آنکه چون خواهد دلش از جمال چون تو دلداری به دیداری رسسد

4 محنت صاحبدلان باشد غرض چون در جهان نوبت خوبی همچون تو جفاکاری رسد

5 چون گرفت اکنون بر اقرارم به تو خاطر قرار زان چه غم دارم که کس را بر من انکاری رسد

6 کوی تو بیمار جای شهر را ماند که چون بگذرم بر وی ز هر سو ناله زاری رسد

7 جامی است آن با سگانت می کند عرض نیاز گر به گوشت نیم شب آهسته گفتاری رسد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد

شاعر شعر بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد چه کسی است ؟

شاعر شعر بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد جامی می باشد.

شعر بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد چیست ؟

قالب شعر بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد غزل است

مضمون اصلی شعر بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.