- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روز مردن کز وصال دوستان دل برکنم از همه آسان ولیکن از تو مشکل برکنم
2 در مقابل چون زنی خرگه چو مه حاشا که من خیمه بر عزم جدایی از مقابل برکنم
3 کی سزد در راه رخشت سجده محرابیان کاش بتوانم که شکل نعلش از گل برکنم
4 گر به گوشم کم رسد از هودجت بانگ درای زنگ مهر و ماه ازین فیروزه محمل برکنم
5 در نیاید سر به هر طوقی سگ کوی تو را دست گو کز گردن گردون حمایل بر کنم
6 با توغیری را چه حد محفل افروزی بود خواهم از غیرت که سر از شمع محفل برکنم
7 گفتیم جامی ز من خود را خلاصی ده به صبر درچه بندم دل کزین شکل و شمایل برکنم