- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر آن سرم که کنم فاش گفتگوی شراب گواه مستی زاهد شوم چه بوی شراب
2 رسانده ایم به جایی شراب خوردن را که پشت دست نهد پیش ما سبوی شراب
3 به محفلی که نباشی چو موج می خندان حباب هم نگشاید نظر به روی شراب
4 رسید فصل بهار و ضرور شد دیگر دماغ خشک مرا روغن کدوی شراب
5 چه زور و قوت مردافکنی ست، پنداری که خاک رستم یک دست شد سبوی شراب!
6 سلیم چیز دگر جای می نمی گیرد به خاک برد خم گنج، آرزوی شراب