-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خاکم آن بت اگر با رقیب درگذر آید ز مضطرب شدن من زمین به لرزه درآید
2 به دشت و کوه چو از داغ عشق گریم و نالم ز خاک لاله بروید ز سنگ ناله برآید
3 ز غمزه تیر نگه دیر در کمان نهد آن مه ولی هنوز بود در کمان که بر جگر آید
4 نشانه گم شود از غایت هجوم نظرها چو تیر غمزه آن شوخ از کمان بدر آید
5 گمان می کشی اش آتشم به خرمن جان زد نعوذبالله از آن دم که مست در نظر آید
6 تو را به بر من کوتاه دست چون کشم آسان که با خیال تو دستم به زور در کمر آید
7 زمانه خوی تو دارد که تیزتر کند از کین به جان محتشم آن نیشتر که پیشتر آید