بر سر خود دهدم جا، خم پاکیزه از حزین لاهیجی غزل 219

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بر سر خود دهدم جا، خم پاکیزه سرشت

1 بر سر خود دهدم جا، خم پاکیزه سرشت خاکم آن روزکه درمیکده خواهد شد خشت

2 بار دیگر کندش کاتب اقبال، رقم هر چه بر صفحهٔ ما، خامهٔ تقدیر نوشت

3 همّتی بدرقه، ای پیر خراباتکه باز برد از کعبه ام آن زلف چلیپا به کنشت

4 تنگی خاطر و افسردگی، از یادم برد سایهٔ بید و طرب خیزی دشت و لب کشت

5 از کجا آب خورد سبزه خط لب یار؟ این طراوت نتوان یافت ز ریحان بهشت

6 دل به خار و خس مژگان، نم خونی می داد آخر از سینه تفسیده ام این دانه برشت

7 دهر خنثی صفت افتاده، نه مرد، است نه زن کار بس بوالعجب افتاده، نه زیبا و نه زشت

8 التفاتم نبود با سخن خویش حزین کو دماغی که کنم بو، گل گلزار بهشت؟

عکس نوشته
کامنت
comment