- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سینه من ناوک مژگان زده ای باز در جان و دلم آتش هجران زده ای باز
2 من در غم عشق تو همی سوزم و سازم کز حسن سراپرده سلطان زده ای باز
3 خونابه ز چشم من بیچاره روان شد تیر دگرم بر دل و بر جان زده ای باز
4 زان شیوه که آن نرگس جادوی تو دارد وه کز همه سویم ره ایمان زده ای باز
5 زانروی نسیمی سر و سامان ز تو جوید کز زلف سیاهم سر و سامان زده ای باز