1 ای روی من از فراق تو چون گل زرد تا چند کشد دل ز غمت غصّه و درد
2 گفتم به گل زرد که ای بیچاره دیدی که فراق با من و با تو چه کرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دو دیده تا که دلم دیده در جمال تو بست ببست در تو دل و از غم جهان وارست
2 به قامت چو سهی سرو، دل ز ما بربود به لفظ همچو شکر نرخ نیشکر بشکست
1 کارم بشد از دست ندانم که چه حالست باری دلم از هجر تو در عین ملالست
2 گفتم که شبی زلف تو گیرم خردم گفت باز این چه پریشانی و سودای محالست
1 دلبر سنگ دل شوخ جفاپیشهٔ ما نگذرد بر دل سنگین تو اندیشهٔ ما
2 شب هجرانت درازست و چو زلفت تاریک ننهادی به جز از خون جگر توشهٔ ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به