- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر هر زمین که جلوه کنی آسمان کنی می زیبدت که ناز به کون و مکان کنی
2 این لطف جلوه ای که ز سرو تو دیده ام بر خاک اگر گذر فکنی پرنیان کنی
3 هر جا گشایی از پی دل زلف پرشکن مرغان سدره را همه بی آشیان کنی
4 مشکین شود غزال نگاهت به یک نظر ای کاش جیب بخت مرا سرمه دان کنی
5 ای عندلیب با تو مرا حقّ صحبت است خواهم که خاک تربت ما گل فشان کنی
6 دزدد به کام خویش زبان، شمع انجمن هر جا که شرح قصّهٔ سوز نهان کنی
7 گردد طراز دامن دشت جنون حزین خونابه ای که از رگ مژگان روان کنی