1 بر روی زمین نه کار یک کس دلخواه کار همه کس ز آسمان ناله و آه
2 کاری چو زمین و آسمان نگشایند بس دیدن خاک تیره و دود سیاه
1 بتان نخست چو در دلبری میان بستند میان بکشتن یاران مهربان بستند
2 دعا اثر نکند کز درم تو چون راندی به روی من همه درهای آسمان بستند
1 با چشم تو گهی که به رویت نظر کنم پوشم نظر که بر تو نگاه دگر کنم
1 من از همه عشاق تو مغمومترم وز جمله شهیدان تو مظلومترم
2 فریاد که من از همه دیدار تو را مشتاقترم وز همه محرومترم