1 بر بساط امیر عز الدین قصه ئی راست میکنم تقریر
2 بنده مانند مهره یکتا مانده در ششدر خمار اسیر
3 بزیادت نمیدهم زحمت بسه تائی بیا و دستم گیر
4 ده هزارت غلام باد چو من خانه گیر مساکن تسخیر
5 حل منصوبه خمارم کن سخن اینست از طویل و قصیر
1 ایدل بیار مژده که شاه جهان رسید فرمانده ملوک زمین و زمان رسید
2 شاه جهان طغایتمور خان که ملک را چون او رسید با تن آزرده جان رسید
1 یا رب از من خبری سوی خراسان که برد قصه درد دل من سوی درمان که برد
2 سخن ذره که گوید بر خورشید فلک ناله بلبل شیدا بگلستان که برد
1 صبح سعادت از افق خرمی دمید ساقی بیار باده که وقت طرب رسید
2 خیز آتش گداخته در آب بسته ریز یعنی که آبگینه ملون کن از نبید