- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوم فدای تن بیکفن به روی ترابت به خواب جان برادر که گشته موسوم خوابت
2 پی وداع تو با اشک و آه آمده زینب ز من بپرس که خواهر که برده است نقابت
3 اگر کفن ننهادم به پیکر تو و رفتم مرا ببخش که شرمندهام ز روی جنابت
4 ز خاطرم نرود تا به روز حشر برادر ز درد تشنه لبی پیچ و تاب قلب کبابت
5 چو ابن سعد نمیداد بر تو قطره آبی دگر برای چه آن بیحیا نداد جوابت
6 کشید شمر به حلق تو دشنه با لب تشنه نداد قطره آبی چرا ز راه ثوابت
7 گرفته وعده مهمانی از تو خولی و ترسم ز کنج مطبخ آن میزان خانه خرابت
8 به حیرتم که رسم بعد از این کجا به وصالت به شهر شام بود وعَده یا بیزم شرابت
9 دگر ز معصیت خود مترس(صامت) محزون که هست شاه شهیدان شفیع روز حسابت