1 عمری گفتم غذا ز کافور کنم تا شهوت طبع را ز خود دور کنم
2 اکنون که بیاض شیب کافورم داد از بی خردی میل سقنقور کنم
1 بسم الله الرحمن الرحیم هست صلای سر خوان کریم
2 فیض کرم خوان سخن ساز کرد پرده ز دستان کهن باز کرد
1 آنچه نگارد پی این خوش رقم بر سر هر نامه دبیر قلم
2 حمد خداییست که از کلک کن بر ورق باد نویسد سخن
1 خواجه ای کش خیل شاهان بنده اند حلقه حکمش به گوش افکنده اند
2 مقبلان را قبله جان روی اوست کعبه امید خاک کوی اوست