عمر رفته است و کنون آفت از هلالی جغتایی غزل 239

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

عمر رفته است و کنون آفت جانی دارم

1 عمر رفته است و کنون آفت جانی دارم گشته ام پیر، ولی عشق جوانی دارم

2 چاره ساز دل و جان همه بیمارانی چاره ای ساز، که من هم دل و جانی دارم

3 کاش! چون لاله، دل تنگ مرا بشکافی تا بدانی که چه سان داغ نهانی دارم؟

4 بر همه خلق یقین شد که: وفا نیست ترا لیک من از طمع خویش گمانی دارم

5 بنده ام خواندی و داغم چو سگان بنهادی زین سبب در همه جا نام و نشانی دارم

6 ملک عشق تو جهانیست که پایانش نیست من درین ملکم و غوغای جهانی دارم

7 جان من، شرح المهای هلالی بشنو که درین واقعه جانسوز بیانی دارم

عکس نوشته
کامنت
comment