- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمر بگذشت و نماندست جز ایامی چند به که با یاد کسی صبح شود شامی چند
2 به حقیقت نبود در همه عالم جز عشق زهد و رندی و غم و شادی از او نامی چند
3 زحمت بادیه حاجت نبود در ره دوست خواجه برخیز و برون آی ز خود گامی چند
4 طبع خاکی بنه و چاک بر افلاک انداز مرغ کز دام بر آید چه بود بامی چند
5 مرغ دل در طلب دانهٔ خالت مشغول من چه باکم بود از سرزنش عامی چند
6 خم زلفت به بناگوش سرافکنده بماند کز دل غمزده بودش به تو پیغامی چند
7 آتشی بر سر این کوی برافروخت نشاط در نگیرد ولی از شعلهٔ او خامی چند