- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن بر خود درست کردی عهد و وفا شکستن
2 ترسم که پای نازک آزرده سازی از دل این آبگینه ناکی در زیر پا شکستن
3 طرف دو رخ رها کن تا بشکنیم زلفت یک آرزو چه باشد در ماهها شکستن
4 بادام و پسته غمزی کردند از آن لب و چشم چشم و دهان هر یک باید جدا شکستن
5 سر بر خط تو دارم همچون قلم چه موجب راندن بگفت مردم هر دم مرا شکستن
6 صوفی شهر ما را بت شد عصای توبه در عشق فرض باشد بر وی عصا شکستن
7 پیش کمال وصلت ملکه در عالم ه ارزد رسمیست مشتری را اول بها شکستن