- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه که خاک راه شد دیده من به راه تو کرده چرا کاه چهرهام فرقت عمرکاه تو
2 بر دل من جفای تو بس که نهاده بار غم غیر نبرده پی بدان چون شده بارگاه تو
3 بندهام و به جز درت نیست پناه من دگر چون تو پناه بنده باد خدا پناه تو
4 شاه بنانی و ترا کشته عشق لشکری نیست شهان ملک را بیشتر از سپاه تو
5 گرچه بلندپایه چون قد خود به سلطنت هست از آن بلندتر ناله دادخواه تو
6 بار چو نیست مستمع چند کنی دلا فغان باد هواست پیش او ناله ما و آه تو
7 پرتو روی او دلت سوخت کمال و همچنان توبه نکرد از نظر دیده رو سیاه تو