- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد هر حباب اشک ما همچشم با دریا نشد
2 مصر معموری بود از اشک و آه ما خراب در کدامین شهر جا کردیم کان صحرا نشد
3 کی به بزم دلبری خون نیاز عاشقان در هجوم ناز او پامال استغنا نشد
4 هر که آمد زین جهان گلهای عشرت چید و رفت غنچهٔ امید ما بود آنکه هرگز وا نشد
5 تا قیامت ماند در زنگ کدورت هر کرا مصقل آیینهٔ دل موجهٔ صهبا نشد
6 داد از چرخ دنی پرور که در گلزار دهر بی دورنگی میرزای عهد ما رعنا نشد
7 هر که دامن بر میان در مسلک تسلیم زد سد راه همتش دنیا و مافیها نشد
8 چرخ دون پیوسته جویا خون مردم می خورد زین شراب لعل هرگز خالی این مینا نشد