- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه که امشب چها با دل ما کرده ای بر در مستی زده باز چها کرده ای
2 دوخته بودم به صبر چاک دل خویش را پیرهن طاقتم باز قبا کرده ای
3 هر چه دلت رو به اوست قبلهٔ آمال اوست شیشهٔ دل را چنین قبله نما کرده ای
4 پنبه ز آتش ندید، سنگ به مینا نکرد آنچه تو بی رحم با اهل وفا کرده ای
5 بر جگرم از نگه سونش الماس ریز زخمی خود را اگر فکر دوا کرده ای
6 غم مخور از روز حشر پرتو جویا علی است بندگی سرور هر دو سرا کرده ای