آه که از جور چرخ، از هاتف اصفهانی دیوان اشعار 6

هاتف اصفهانی

آثار هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

آه که از جور چرخ، وز ستم روزگار

1 آه که از جور چرخ، وز ستم روزگار خسرو ملک وجود، شد به دیار عدم

2 آه که برچیده شد زود ز بزم جهان مسند شهبازخان خان جمیل الشیم

3 رفت امیر زمان تاج اعاظم که بود معدن عز و شرف منبع جود و کرم

4 نخل بلندش که بود سرو ریاض جهان خم شد و از پا فتاد زین فلک پشت خم

5 دیدهٔ ایام ریخت از غم او سیل خون بر سر عالم فشاند ماتم او خاک غم

6 چون ز غم آباد دهر یافت ملالت نهاد در روضات جنان با دل خرم قدم

7 خامهٔ هاتف نوشت از پی تاریخ او آه ز دنیا برفت صاحب سیف و قلم

عکس نوشته
کامنت
comment