- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه که آخر کسوف کرده ز جور فلک مهر جهانتاب علم میرمحمدحسین
2 کرده غروب و نموده روز جهان را سیاه کوکب فضلش که داشت شعشعه نیرین
3 رفت زو فتاد از صفا محفل دانشوری کانجمن علم و فضل داشت ازو زیب و زین
4 رایت علمش که داشت لشکر دین را بپای گشت نگون و فکند غلغله در مشرقین
5 خون ز وفاتش گشای از رگ مژگان که هست گریه بهر دیدهای از غم او فرض عین
6 چون شد ازین خاکدان سوی جنان و فکند در صف جن و بشر رحلت او شور و شین
7 خامه مشتاق گفت از پی تاریخ سال شد بسرا جنان میرمحمدحسین