1
افسرا قطعهٔ تو را خواندم
که ز میخ رهی دژم گشتی
2
از کیای خواجه با اُباتالضیم
همترازو و همقدم گشتی
3
تو نبودی که چون دگر یاران
با رضا یار و همقسم گشتی
4
میخ چو ایستاد و در بر زور
خم نشد، گرد هجو و ذم کشتی
5
تو خود از میخ کمتری زیرا
زیر پتک حریف خم گشتی