از آن دو لب چه گل کام می از جویای تبریزی غزل 955

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

از آن دو لب چه گل کام می توان چیدن

1 از آن دو لب چه گل کام می توان چیدن که بوسه ای به صد ابرام می توان چیدن

2 به دامنی که بگسترده پرتو خورشید عرق از آن رخ گلفام می توان چیدن

3 از آنکه رتبهٔ پابوسی ترا دریافت چه بوسه ها ز لب بام می توان چیدن

4 پیاله گیر که از نخل سرکش مینا گل نشاط به هر جام می توان چیدن

5 ز نخل بندی آه سحر مشو غافل از این نهال گل کام می توان چیدن

6 تو مست ناز به گرمابه ای که تن شویی گل مراد زگلجام می توان چیدن

7 ز حسن خلق به دست آر دامن مقصود کز این بهشت گل کام می توان چیدن

8 اگرچه مشرب ما دشمن سخن چینی است ولی ز لعل تو خود کام می توان چیدن

9 ز خلد وسعت مشرب میا برون جویا کزین چمن گل آرام می توان چیدن

عکس نوشته
کامنت
comment