- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آن دو لب چه گل کام می توان چیدن که بوسه ای به صد ابرام می توان چیدن
2 به دامنی که بگسترده پرتو خورشید عرق از آن رخ گلفام می توان چیدن
3 از آنکه رتبهٔ پابوسی ترا دریافت چه بوسه ها ز لب بام می توان چیدن
4 پیاله گیر که از نخل سرکش مینا گل نشاط به هر جام می توان چیدن
5 ز نخل بندی آه سحر مشو غافل از این نهال گل کام می توان چیدن
6 تو مست ناز به گرمابه ای که تن شویی گل مراد زگلجام می توان چیدن
7 ز حسن خلق به دست آر دامن مقصود کز این بهشت گل کام می توان چیدن
8 اگرچه مشرب ما دشمن سخن چینی است ولی ز لعل تو خود کام می توان چیدن
9 ز خلد وسعت مشرب میا برون جویا کزین چمن گل آرام می توان چیدن