1 عبید این حرص مال و جاه تاکی جهان فانیست رو ترک جهان گیر
2 چو مردان دامن از دنیا بیفشان وزین گرداب خود را بر کران گیر
3 ز مسجد رخت بر کوی مغان کش سرا در کوی صاحب دولتان گیر
1 یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم به امید کرمت روی به راه آوردیم
2 بر سر نفس بدآموز که شیطان رهست از ندامت حشر از تو به سپاه آوردیم
1 باد صبا جیب سمن برگشاد غلغل بلبل به چمن در فتاد
2 زنده کند مردهٔ صد ساله را باد چو بر گل گذرد بامداد
1 هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت یکدم خیال روی توام از نظر نرفت
2 جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت